تنها چند روز پس از پایان گفتگوهای «سازنده» در وین درباره احیاء توافق بین المللی مربوط به برنامه هسته ای تهران ناظران این پرسش را مطرح می کنند که آیا رژیم ایران اساساً می تواند به یک نهاد حکمران صلح آمیز تبدیل شود.
یکی از مهم ترین موارد توافق بسیار مهم سال ۱۳۹۴ موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، وعده تهران برای متوقف کردن حمایت سپاه پاسداران از شبه نظامیان نیابتی و فعالیت های تروریستی بوده است.
در حالی که مقامات ایرانی اغلب ادعا می کنند که کشورشان نیات صلح آمیزی دارد و دشمنان منطقه ای و جهانی را برای ادعاهای مربوط به نقض حقوق بشر محکوم می کنند، جمهوری اسلامی هرگز از «انقلاب» خود دست برنداشته است؛ انقلابی که کارنامه ای طولانی و مستند شده از موارد اذیت و آزار و تروریسم دارد.
این نفاق، که مبتنی بر تبلیغ یک جایگاه بلندمرتبه اخلاقی و هم زمان ارتکاب به خشونت است، از ویژگی های معمول رژیم ایران به شمار می رود.
سپاه پاسداران: ابزار تروریسم
سپاه مدعی است که موجودیت آن برای محافظت از مردم ایران است، اما به عنوان ابزاری برای سرکوب در داخل کشور مورد استفاده قرار می گیرد. هم زمان نیروی قدس، که بازوی خارجی سپاه است، به عنوان ابزاری برای تروریسم در خارج به کار گرفته می شود.
نیروی قدس نیروهای نیابتی منطقه ای را آموزش می دهد، تأمین مالی می کند، و هدایت آنها را در دست دارد. این نیروهای نیابتی از خشونت برای پیشبرد دستور کار توسعه طلبانه رژیم ایران استفاده می کنند. نیروی قدس فراتر از خاورمیانه نیز با برنامه ریزی طرح های ترور و بمب گذاری کوشیده است که توانایی ایران در دسترسی جهانی [به مخالفانش] را به نمایش بگذارد.
در یکی از نمونه های اخیر فعالیت های مستمر سپاه، گروهی که خود را اولیاء الدم می نامد، مسئولیت موشک باران مرگبار یک مجتمع نظامی در اربیل در روز ۲۷ بهمن را بر عهده گرفت. این گروه به عنوان «سرپوشی» برای گروه های شبه نظامی عراقی مطرح مورد حمایت ایران مانند کتائب حزب الله و عصائب اهل الحق عمل می کند.
در جریان این حمله به منطقه کردنشین، یک پیمانکار آمریکایی کشته شد و نه تن دیگر، از جمله یک سرباز آمریکایی، زخمی شدند. این تازه ترین مورد از موارد متعدد اقدامات خشونت آمیز شبه نظامیان مورد حمایت ایران در عراق بود.
به دنبال آن اقدام تروریستی، ایالات متحده در روز ۷ اسفند یک حمله هوایی تلافی جویانه را در شهری در شرق سوریه واقع در مرز آن کشور با عراق انجام داد. شبه نظامیان مورد حمایت ایران از طریق آن شهر به جابجایی اسلحه و نفرات می پرداختند.
سعید خطیب زاده، سخنگوی وزارت خارجه ایران، در بیانیه ای این حمله هوایی ایالات متحده را «یک تجاوز» غیرقانونی و «نقض حقوق بشر» خواند. با این حال، او هیچ اشاره ای به استفاده مرگبار ایران از شبه نظامیان نیابتی نکرد.
اشاره به سوء استفاده ها هم زمان با تأمین مالی تروریسم
علاوه بر اجرای حملات متعدد علیه اهداف و منافع آمریکا و غرب در عراق، شبه نظامیان مورد حمایت ایران اقتدار دولت و نیروهای امنیتی عراق را تضعیف می کنند و غیرنظامیان را هدف حمله یا ارعاب قرار می دهند.
آنها همچنین ذینفعان اصلی یک شبکه فاسد فعال در زمینه فرار از پرداخت عوارض گمرکی هستند و از ورود میلیاردها دلار به خزانه دولت جلوگیری می کنند تا جیب خودشان را پر کنند.
در شرایطی که بشار الاسد، رئیس جمهوری سوریه، یک کارزار نظامی مرگبار را علیه مردم خود به راه انداخته است، شبه نظامیان مورد حمایت ایران در سوریه از بشار اسد پشتیبانی می کنند تا یک قیام مردمی را سرکوب کنند. آنها مرتکب موارد متعددی از نقض حقوق بشر شده اند.
اعضای پارلمان اروپا بارها از رژیم سوریه، روسیه، و ایران خواسته اند که مسئولیت جنایات هولناکی را که همچنان در سوریه مرتکب می شوند و نیز پیامدهای اقتصادی مداخله های نظامی شان را بر عهده بگیرند.
پارلمان اروپا روز ۲۰ اسفند از روسیه، ایران، و حزب الله لبنان خواست که همه نیروها و گروه های نیابتی تحت فرمانشان را از سوریه خارج کنند.
این پارلمان گفت که «از نقش روسیه و ایران در حمایت از سرکوب همه جانبه رژیم سوریه علیه جمعیت غیرنظامی آن کشور و تصرف کردن روند سیاسی و منابع اقتصادی سوریه توسط آنها متأسف است.»
مقامات ایرانی در یمن معمولاً از عربستان سعودی به عنوان طرفی که مرتکب نقض حقوق بشر می شود، یاد می کنند. اما رژیم ایران سال هاست که از طریق ارائه سلاح هایی که به صورت غیرقانونی قاچاق شده اند، از حوثی ها (انصارالله) حمایت می کند. این سلاح ها برای هدف قرار دادن تأسیسات نفتی در عربستان سعودی و ارعاب مردم یمن و مددکاران بین المللی استفاده می شود.
شاه سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه سعودی، روز ۲ مهر در اجلاس سالانه رهبران جهان در سازمان ملل متحد ایران را هدف قرار داد.
او ایران را به انتشار «هرج و مرج، افراط گرایی، و فرقه گرایی» در منطقه متهم کرد و خواستار یک راه حل فراگیر برای مهار ایران و جلوگیری از دستیابی آن به جنگ افزارهای کشتار جمعی شد.
به گفته وزارت خارجه آمریکا، رژیم ایران از زمان انقلاب اسلامی تاکنون حدود ۳۶۰ نفر را در خارج از ایران ترور کرده است.
به گفته وزارت خارجه ایالات متحده، این ترورها در ۴۰ کشور و عمدتاً به وسیله نیروی قدس، وزارت اطلاعات جمهموری اسلامی، یا نیروهای نیابتی آن مانند حزب الله انجام شده اند.
تقریباً همه قربانیان از مخالفان جمهوری اسلامی یا اعضای اپوزیسیون بودند.
سارا بیگی، یک آموزگار بازنشسته ساکن ایران، می گوید که رهبران سپاه و سایر مقامات ارشد ایران با این گونه رفتارها «ایران را کاملاً ویران کرده اند؛ آنها اکنون می خواهند همین کار را با سایر نقاط منطقه انجام دهند.»
دم زدن از صلح هم زمان با برنامه ریزی برای ترور افراد
چندین خبرگزاری شهریور ماه از توطئه ایران علیه لانا مارکس، سفیر وقت ایالات متحده در آفریقای جنوبی، خبر دادند.
یک مقام آمریکایی که نامش آورده نشد، در آن زمان گفت که این طرح یکی از گزینه های متعددی بود که رژیم ایران برای تلافی کردن حمله هوایی ایالات متحده - حمله ای که قاسم سلیمانی، فرمانده وقت نیروی قدس سپاه، را دی ماه ۱۳۹۸ در بغداد کشت - مد نظر قرار داده بود.
در همان زمان که رژیم ایران در حالی بررسی این نقشه ها بود، یعنی شهریور ماه، حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، در سازمان ملل متحد سخنانی را ایراد کرد. او در آن سخنان تصویری به شدت گمراه کننده از دستور کار ایران را ارائه کرد.
او در سخنان خود اعلام کرد: «ما در ایران برای به وجود آوردن صلح و ارتقاء حقوق بشر مردم و ملت ها تلاش می کنیم. ما هرگز استبداد را نمی پذیریم و همواره از آنها که صدایی ندارند دفاع می کنیم.»
شواهد داخل ایران و نیز رفتار ایران در خارج از آن کشور ناقض این اظهارات روحانی است.
پس از کشته شدن سلیمانی، یک مقام سپاه پاسداران گفت که او در عملیات سرکوب اعتراضات گسترده در ایران در بهار ۱۳۸۸ دست داشته است.
همچنین در موارد اخیر، از آبان ۱۳۹۸ تا دی ماه ۱۳۹۸، سپاه پاسداران به سرکوب کردن اعتراضات مردمی علیه سیاست های داخلی و خارجی رژیم پرداخته است.
این رژیم به قدری از بابت نارضایتی عمومی نگران است که در سال ۱۳۹۹ وزارت کشور یک «کمیته نظارت بر نارضایتی عمومی» را ایجاد کرد. بنا به گزارش ها، این کمیته در هر استان ایران یک شعبه دارد.
بیگی گفت: «تقریباً نیمی از جمعیت ایران متقاعد شده اند که چاره ای جز حمایت از این رژیم ندارند؛ چرا که این تنها راه امرار معاش برای آنهاست.»
«نیمه دیگر از کسانی تشکیل شده است که یا هر آن چه که دارند می فروشند تا به خارج از کشور نقل مکان کنند، یا کسانی هستند که عملاً توسط رژیم در این کشور زندانی شده اند؛ چرا که از داشتن منابع مالی برای مهاجرت محروم هستند.»