پاریس -- با گذشت پنج ماه از زمانی که ایالات متحده خبر کشته شدن ایمن الظواهری، رهبر القاعده، در افغانستان را اعلام کرد، این گروه افراطی جهانی نه خبر مرگ او را تأیید کرده و نه تعیین رهبر جدید خود را اعلام کرده است.
جو بایدن، رئیسجمهوری ایالات متحده، اواسط مرداد اعلام کرد که نیروهای مسلح ایالات متحده با شلیک دو فروند موشک هلفایر از یک پهپاد که بر فراز کابل، پایتخت افغانستان، در حال پرواز بود، به خانۀ امن الظواهری حمله کرده و او را کشتهاند.
اما بازوهای تبلیغاتی این گروه همچنان به پخش پیامهای شنیداری یا دیداری بدون تاریخ از این ایدئولوژیست مصری ادامه دادهاند. الظواهری از زمانی که نیروهای ویژۀ ایالات متحده در سال ۱۳۹۰ اسامه بن لادن، بنیانگذار القاعده، را در پاکستان کشتند، رهبری این گروه را بر عهده داشت.
هانس-یاکوب شیندلر، مدیر پروژۀ مبارزه با افراط گرایی، گفت: «این واقعاً عجیب است. یک شبکه فقط با وجود یک رهبر فعالیت میکند. شما نیاز به کسی دارید که همه چیز پیرامون او بههم بپیوندد.»
این ویدیوی بدون تاریخ باعث برخی گمانهزنیها مبنی بر زنده بودن الظواهری شده است.
اما دو پژوهشگر به نامهای رافائلو پانتوچی و کبیر تانجا، اوایل آذرماه در وبسایت «لافر» نوشتند: «با توجه به سخنان همراه با اطمینان بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، که بهطور علنی در مورد این حمله بیان کرد، چنین چیزی بعید بهنظر میرسد.»
یک جانشین پنهان؟
احتمال دیگر این است که القاعده تاکنون نتوانسته باشد با محتملترین جانشین الظواهری، یعنی فردی با نام مستعار سیف العدل، که در گذشته نفر دوم او محسوب میشد، ارتباط برقرار کند.
العدل افسر سابق نیروهای ویژۀ مصر و از اعضای گارد قدیمی القاعده است که گزارشهایی مبنی بر حضور او در ایران منتشر شده است.
او پس از پیوستن به جنبش افراطی مصر در دهۀ ۱۳۶۰، دستگیر و سپس آزاد شد. او نهایتاً به افغانستان رفت و به القاعده پیوست.
بنا بر گزارش «پروژۀ مبارزه با افراطگرایی»، او در سال ۱۳۸۲ در ایران دستگیر و در سال ۱۳۹۴ در جریان مبادلۀ زندانیان آزاد شد. هر چند در سال ۱۳۹۷ او همچنان مظنون به این بود که بهعنوان یکی از معاونان مهم الظواهری در ایران حضور دارد.
سران شیعهمذهب ایران رسماً با القاعده مخالفت میکنند، اما ایران بارها به همکاری با این شبکه و پناه دادن به رهبرانش متهم شده است.
با اینوجود، از نگاه شیندلر، العدل «اگرچه بهنوعی برای رژیم ایران بار مسئولیتی دارد، در عین حال یک دارایی نیز محسوب میشود.»
تهران میتواند با توجه به منافع خود تصمیم بگیرد که او را به ایالات متحده تحویل دهد یا به او اجازه دهد که به غرب حمله کند.
العدل همچنین ممکن است مرده باشد یا در خفا به سر ببرد تا از سرنوشت سلف خود یا دو رهبر سابق رقیب اصلی القاعده، یعنی «دولت اسلامی» (داعش) که سال گذشته میلادی کشته شدند، در امان بماند.
الظواهری پس از بر عهده گرفتن ریاست این شبکه، تلاش نکرد که از جذبه و نفوذ بن لادن الگوبرداری کند، اما در در تمرکززدایی از این گروه نقش مهمی را ایفا کرد.
القاعده اکنون دارای شعبههای خودمختار پراکنده در سراسر خاورمیانه، آفریقا، و آسیای جنوب شرقی است. وابستگی این شاخهها به فرماندهی مرکزی از نظر عملیات، بودجه، و راهبرد بسیار کمتر از گذشته است.
«اهمیت محدود»
باراک مندلسون، تحلیلگر امور مربوط به القاعده، گفت که تشخیص این موضوع که چرا این گروه برای معرفی رهبر جدید این قدر تأخیر دارد، کار دشواری است، اما این تأخیر «خیلی با اهمیت» نیست.
او گفت: «این تأخیر در نهایت نشاندهندۀ اهمیت محدود مرکز القاعده است. این مرکز نمادی است که گروهها را در مناطق مختلف متحد میکند، اما جایگاه عملیاتی آن ناچیز است.»
داعش نیز از زمانی که ابوبکر البغدادی، رهبر آن گروه، در حملۀ آمریکا به سوریه در سال ۱۳۹۸، خودش را کشت، در تکمیل کادر رهبری خود با مشکلات مشابهی روبهرو بوده است.
پس از کشته شدن دو جانشین البغدادی در سال گذشتۀ میلادی، داعش فردی نسبتاً ناشناخته را بهعنوان رهبر جدید خود برگزید. این فرد برای تقویت مشروعیت خود مدعی است که نسلش به قبیلۀ قریش، یعنی قبیلۀ پیامبر اسلام، میرسد.
توره همینگ، هموند مرکز بینالمللی مطالعات افراطگرایی، میگوید که داشتن یک رهبر نمادین که بخواهد به نام القاعده حرف بزند، برای این گروه ضروری نیست.
او گفت: «ما از سال ۱۳۹۸ در مورد داعش دیدهایم که این امر لزوماً اهمیتی ندارد.»
او گفت که داعش خلیفههای تازهای را انتخاب کرده است، اما «هیچکس نمیدانست که آنها چه کسانی هستند و حتی نامشان به گوش کسی نخورده بود. با این حال، اعضای داعش به آنها وفادار بودند.»
او گفت: «وضعیت در مورد القاعده هم میتواند مشابه همین باشد و تنها شورایی از چهرههای ارشد نقش یک امیر را ایفا کنند.»
پانتوچی و تانجا در وبسایت «لافر» گفتند: «صرفنظر از دلیل سکوت القاعده، بهنظر میرسد که این امر نشاندهندۀ سازمانی است که کنترلی بر وضعیت خود ندارد.»
آنها گفتند: «پاسخ ندادن به گزارشهای مربوط به مرگ یک رهبر و بهجای آن انتشار یک نوار صوتی بهعنوان دلیلی مبنی بر زنده بودن او -- دلیلی که قانعکننده نیست -- بهجای آنکه نشاندهندۀ قدرت مسلم باشد، نمایانگر ضعف است.»
آنها چنین نتیجه گرفتند که تروریسم شاید از بین نرفته باشد، «اما بهشکل فزایندهای بهنظر میرسد که هستۀ اصلی القاعده نابود شده است.»