بهگفتۀ تحلیلگران مرگ دومین رهبر «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش) ظرف کمتر از یک سال نشان میدهد که این گروه افراطی که زمانی قدرتمند بود، اکنون توانایی خود را برای مدیریت شبکهای جهانی از سوریه از دست داده است.
با این حال، آنها هشدار دادند که این گروه که پیش از شکست بر مناطقی از سوریه و عراق حکومت میکرد، هنوز دارای شاخههای فعالی در سایر نقاط جهان از جمله غرب آفریقا و افغانستان است.
بسیاری از سؤالات مربوط به مرگ ابوحسن الهاشمی القرشی بیپاسخ مانده است. این خبر در روز ٩ آذرماه طی یک پیام صوتی اعلام شد و بعداً ستاد مرکزی ایالات متحده (سنتکام) نیز آن را تأیید کرد.
منابع محلی گفتند رهبر ارشد داعش پس از محاصره شدن، خود را منفجر کرد و جا پای پیشینیان خود گذاشت که آنها نیز عمر کوتاهی داشتند. این حادثه پس از عملیات جناحهای مخالف سوری در اواسط مهرماه رخ داد.
ویژگی هفتماه حکومت مخفیانه الهاشمی سکوت بود که باعث شد سؤالات بیشمار دیگری در مورد سیر احتمالی حرکت داعش بیپاسخ بماند.
کالین کلارک، مدیر پژوهش اندیشکدۀ اطلاعاتی و امنیتی گروه سوفان گفت: «میتوان این ادعا را مطرح کرد که نسبت به سایر رهبران داعش از زمان تأسیس این گروه، او کمترین تأثیر را داشته است».
این کارشناس گفت بیش از یک ماه از مرگ الهاشمی و بیانیۀ این گروه گذشته بود که «احتمالاً داعش طی این مدت تلاش میکرد در داخل خود جانشین او را انتخاب کند.»
او گفت ممکن است این مسئله نشاندهندۀ آن باشد که «این گروه تحت فشار شدید چندین گروه مخالف قرار دارد و نسبت به گذشته آزادی عمل کمتری دارد؛ از جمله اینکه توانایی آن برای برقراری ارتباط با حامیان و پیروانش محدودتر شده است».
هیچیک از کارشناسانی که خبرگزاری فرانسه با آنها تماس گرفت نتوانستند هیچگونه اطلاعاتی در مورد ابوالحسین الحسینی القرشی، رهبر جدید ارائه دهند. البته نام او به قبیلۀ حضرت محمد اشاره دارد.
این خلیفۀ جدید خودخوانده نیز مانند تمام رهبران قبلی داعش با طرح ادعای انتساب به قبیلۀ پیامبر یعنی قبیلۀ قریش بهدنبال کسب مشروعیت است.
هانس جاکوب شیندلر، مدیر اندیشکدۀ پروژۀ مقابله با افراطگرایی گفت: «از نام القرشی بهعنوان نشانی برای رهبر استفاده میشود.»
«حتی اگر این نام ساختگی هم باشد... باز برای عملکرد شبکه کفایت میکند.»
منیر ادیب، پژوهشگر مصری به الشرق الاوسط گفت داعش اطلاعات را پنهان میکند و اظهار داشت تعیین هویت رهبر جدید دشوار است زیرا داعش «از نام مستعار او، نه نام واقعیاش، استفاده کرده است.»
این رسانه، بهنقل از «یک منبع آگاه» گفت: «ممکن است سکوت این گروه در اعلام هویت واقعی رهبر جدیدش باعث ایجاد ابهام درخصوص اعتبار بیعت با او شود».
این منبع گفت چنین انتصابی میتواند نوعی سرپوش «برای پنهان ساختن واقعیت اختلافات جاری در این سازمان» باشد.
فاقد پناهگاه امن
داعش پس از اوج گرفتن برقآسای خود در عراق و سوریه در سال ١٣٩٣، شاهد فروپاشی به اصطلاح «خلافت» خود بود و به شبکهای از تیمهای خفته تبدیل شد.
این گروه در سال ١٣٩٨ در سوریه شکست خورد و الهاشمی، ابوابراهیم القرشی و ابوبکر البغدادی، بنیانگذار داعش همگی در آنجا کشته شدند.
شیندلر گفت: «سوریه دیگر پناهگاه امن داعش نیست. آنها میتوانند ساختار تیمی خود را حفظ کنند، اما ظاهراً آنجا برای اعضای بلندپایه امن نیست.»
او گفت: «وقتی همه را بکشی، در نهایت دیگر هیچکس متحدت نخواهد بود.»
داعش که دیگر نه پایگاهی دارد و نه رهبر کاریزماتیکی، برخلاف دوران البغدادی توانایی جذب جنگجویان خارجی را از دست داده است.
دورههای حکومت جانشینان البغدادی نیز بهشکلی فزاینده کوتاهتر میشود، بهطوری که دو رهبر آخر این گروه بدون صدور هیچ بیانیۀ صوتی یا تصویری از میان برداشته شدند.
کلارک از گروه سوفان گفت: «احتمالاً فشار بر داعش درحال افزایش است... تا شتاب بگیرد، بهویژه اگر این گروه بخواهد در صحنه باقی بماند».
با این حال، شبکۀ وابسته به داعش نه تنها زنده، بلکه مرگبار است.
گروه داعش-خراسان تا حدی اهرم فشار را علیه رژیم افغانستان در اختیار دارد؛ همچنین، این گروه، توانایی خود را برای وارد کردن آسیب هم در عراق و هم در سوریه حفظ کرده است.
با این حال، اخیراً داعش با حضور در منطقۀ ساحل، از دریاچۀ چاد گرفته تا موزامبیک و سومالی، شاهد چشمگیرترین رشد خود در سراسر آفریقا بوده است.
افزایش قدرت گروههای وابسته
کارشناسان مسائل افراطگرایی جهانی متذکر شدهاند که در سالهای اخیر داعش همانند القاعده، بهسمت تمرکززدایی از عملیات خود و تکیه بر گروههای محلی حرکت کرده است تا بتواند در هنگام بروز بحران قلمرویی را در اختیار بگیرد.
مرگ یک رهبر دیگر و جانشین او نیز گواهی بر این مدعا است.
ژان پیر فیلیو، تحلیلگر و مدرس دانشگاه علوم پو در پاریس، گفت: «آسیبپذیری فرماندهی عالی این سازمان، خودمختاری گروههای وابسته، بهویژه فعالترین آنها در افغانستان و ساحل، را افزایش میدهد.»
اما رخدادهای اخیر این پرسش را مطرح میکند که شخصیتهای خاورمیانه تا چه مدت میتوانند مدعی رهبری آن باشند.
شیندلر گفت: «این مسئله که همیشه مردی عرب از قبیلۀ قریش باید این شبکه را رهبری کند اندکی تبعیضآمیز است.»
«باید دید بخشهای آفریقایی این شبکه چند بار دیگر چنین موضوعی را میپذیرند.»
بر اساس جدولی که توسط دیمین فر، مؤسس گروه جهاد آنالیتیکس منتشر شده است، در سال ١٤۰۰ نشریۀ تبلیغاتی داعش موسوم به النبا ٢٨ صفحه از ٥٢ صفحۀ اول خود را به گروههای وابستۀ آفریقایی اختصاص داد.
در واقع هفت «استان» از ١٣ استان کنونی داعش در آفریقا قرار دارند.
اما در حال حاضر، اعراب همچنان از برتری بلامنازع برخوردارند.
جلیل لوناس پژوهشگر دانشگاه الاخوین مراکش گفت: «این موضوع مستلزم آن است که آفریقاییها به منطقۀ عراق-سوریه بروند و با طی کردن سلسلهمراتب بهتدریج قدرت خود را تحمیل کنند.»
اما «هرچه قدرت مرکزی ضعیفتر شود، گروههای وابستۀ آفریقایی بیشتر میتوانند قدرت خود را افزایش دهند».