موفقیت اخیر چین در میانجیگری برای ایجاد روابط نزدیک بین این رقبای دیرینه، یعنی ایران و عربستان سعودی، که از آن بهعنوان یک کودتای دیپلماتیک یاد میکند، در واقع نتیجهٔ سالها مذاکرات آرام و دیپلماسی تحت رهبری عراق و عمان حاصل شده است.
واشنگتن پست روز ۲۱ اسفند در یک مطلب تحلیلی یادآور شد: «قضیه اینطور نبود که چین بهسادگی وارد عمل شود و ناگهان طرفهای این اختلاف را به یکدیگر نزدیک کند.»
المانیتور روز شنبه (۲۷ اسفند) گزارش داد، این در واقع عراق بود که در سال ۱۳۹۸ میانجیگری میان ایران و عربستان سعودی را بهمنظور ترمیم وقفهای در این روابط که در سال ۱۳۹۵ رخ داد، آغاز کرد و «پیامهایی را میان دو طرف رد و بدا کرد.»
طی سالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱، عراق پنج دور مذاکرات را در بغداد سازماندهی و میزبانی کرد.
منعم محمد، ساکن بغداد، به المشارق گفت: «مایهٔ تأسف است که چین آنچه را که دستاورد و موفقیت میداند به دیپلماسی خودش نسبت میدهد، اما به نقش عراق اذعان نمیکند.»
او گفت: «میانجیگری عراق مبتنی بر یک تمایل واقعی برای پایان دادن به اختلافاتی بود که بر امنیت این کشور تأثیر منفی میگذاشت. در حالی که هدف چین این است که با دست گذاشتن روی منابع این منطقه، آن را چپاول کند.»
حسن الدلیمی، ساکن بغداد، نیز چین را به کماهمیت جلوه دادن نقش عراق در این تنشزدایی متهم کرد.
چین بهدنبال نفوذ سیاسی
تحلیلگران عراقی به المشارق گفتند، میانجیگری چین میان عربستان سعودی و ایران بخشی از یک سیاست بلندمدت در راستای «تسلط» بر خاورمیانه و بهرهبرداری از منابع آن است.
آنها گفتند که چین سعی کرده است خودش را بهعنوان یک میانجی بیطرف جلوه دهد. بهگفتهٔ آنها، چین وانمود میکند که بهدلیل روابط مثبت خود با همهٔ طرفها میتواند ابتکاراتی را برای صلح پایدار در منطقه رهبری کند.
طارق الشمری، تحلیلگر سیاسی عراقی، به المشارق گفت، اما در واقعیت، این کشور بهدنبال ایجاد فضایی برای مداخله است تا بتواند تنها از منافع اقتصادی خود حمایت کند.
او گفت، چین بهدنبال بر عهده گرفتن «نقشهای سیاسی» برای فعالیت در خاورمیانه است تا مسیرهای گستردهتری را در روابط خود با کشورهای منطقه باز کند؛ روابطی که به مبادلات تجاری و سرمایهگذاری محدود نمیشود.
او افزود، چین با در نظر گرفتن تلاش عراق برای بهبود بخشیدن به روابط میان عربستان سعودی و ایران، قصد دارد خود را بهعنوان یک «عامل بینالمللی تاثیرگذار» معرفی کند و سیاست راهبردی خود را برای تسلط بر منطقه پیش ببرد.
الشمری گفت که سفرهای فشردهٔ اخیر مقامات چینی به منطقه و نشستهای مشترک آنها با سران کشورهای عربی و خلیج فارس در آذرماه، بخشی از فعالیتهای سیاسی با هدف تقویت نفوذ پکن است.
تأمین منافع چین
الشمری گفت که چین امیدوار است با تنوع بخشیدن به روابط خود در خاورمیانه، بر منابع انرژی ضروری برای تأمین نیازهای فوری اقتصادش کنترل بیشتری بهدست آورد.
او یادآور شد، چین اکنون بزرگترین خریدار نفت ایران است.
رابرت مالی، نمایندهٔ ویژهٔ ایالات متحده در امور ایران، روز ۳ بهمن به تلویزیون بلومبرگ گفت که چین مقصد اصلی صادرات غیرقانونی ایران است.
بهگفتهٔ تحلیلگران، چین تا حد زیادی هم به واردات نفت از عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس وابسته است. آنها یادآور شدند که ثبات منطقهای ضمن تضمین منافع چین، به آن کشور کمک میکند که طرح کمربند و جادۀ خود را پیش ببرد.
بهگفتهٔ آنها، چین از طریق طرح کمربند و جادۀ خود، که با عنوان یک کمربند یک جاده نیز شناخته میشود، رؤیای تبدیل شدن به نیرومندترین اقتصاد جهان را دارد.
چین، در چارچوب این طرح میلیاردها دلار را برای ایجاد شبکههای جادهای و زیرساختی و در منطقهٔ خاورمیانه هزینه میکند. این امر همزمان با تقویت تجارت جهانی پکن، منابع آن منطقه را کاهش میدهد و آن را گرفتار بدهی میکند.
مرکز عرب واشنگتن دیسی در گزارش خود در دیماه ۱۴۰۰ آورده است: «سرعت و قاطعیت پکن [در پیگیری طرح کمربند و جاده] در خاورمیانه بیشتر مشهود بوده است.»
در این گزارش آمده است، چین «دستکم ١٢٣ میلیارد دلار جهت تأمین مالی پروژههای مرتبط با طرح کمربند و جاده به خاورمیانه تزریق کرده است.»
در این گزارش آمده است: «شاید استراتژی تعامل چین در خاورمیانه خیرخواهانه تلقی شود، اما در واقع با گسترش قدرت نظامی و دیپلماتیک چین در خاورمیانه همراه بوده است.»