خالد طاعلو، از اعضای اقلیت ایزدیان عراق، پس از پرداخت حدود ۱۰۰٫۰۰۰ دلار باج برای آزادشدن اعضای خانوادهاش هنوز در تلاش است تا دیگر بستگان مفقودش را که بهدست نیروهای «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش) ربوده شدهاند آزاد کند.
علیرغم تلاشهای او، پنج تن دیگر از بستگانش بههمراه هزاران ایزدی دیگر پس از ربوده شدن بهدست اعضای این گروه افراطگرا هنوز مفقودالاثرند.
این روزنامهنگار و نویسنده ۴۹ ساله گفت: «هنوز داریم دنبالشان میگردیم. امیدمان را از دست نمیدهیم.»
در مرداد ۱۳۹۳، داعش منطقهٔ جبل سنجار را درنوردید؛ این منطقه موطن تاریخی این اقلیت کردزبان در شمال عراق است.
آنها هزاران مرد ایزدی را قتلعام کردند، کودکان را به سربازی گرفتند و هزاران زن را ربودند تا بهعنوان «همسر» بفروشند یا به بردگی جنسی درآورند.
مأموران تحقیق سازمان ملل متحد قساوتهای داعش را نسلکشی خواندند.
نوزده عضو خانوادهٔ تعلو، از جمله بردار و خواهرش بههمراه همسران و فرزندانشان، ربوده شدند.
او گفت: «هرچه توانستیم از این طرف و آن طرف پول قرض گرفتیم تا بیرونشان بیاوریم».
تعلو پس از فرار از خانهاش در سنجار، اکنون آواره شده و در روستای شاریا از توابع اقلیم کردستان عراق زندگی میکند و طی هفت سال گذشته توانسته ۱۰ تن از بستگانش را آزاد کند.
او گفت «از طریق شبکههای قاچاقچیان در عراق و خارج از کشور» برای آزادسازیهای پرهزینه مذاکره شده است.
آخرین مورد نوهٔ برادرش بود که در بهمن ۱۴۰۰ از یکی از اردوگاههای سوریه آزاد شد. پنج تن دیگر از بستگان او هنوز مفقودالاثرند و دو عضو خانوادهاش نیز جان باختهاند.
بهگفتهٔ حسام عبدالله، مدیر سازمان مستندسازی ایزدیان، اعضای جامعهٔ ایزدیان عملیاتهای نجات و بازگشت خودشان را سازماندهی کردهاند.
او مرداد سال گذشته به المشارق گفت در برخی موارد، خانوادهها از سر اجبار با پرداخت «دستکم ۱۵٫۰۰۰ دلار به قاچاقچیان سوریه برای بازگرداندن آنها» اقدام کردهاند.
او گفت بسیاری از دختران ایزدی که وادار به ازدواج با عناصر داعش شده یا برای بردگی جنسی فروخته شده بودند پس از بازگشت آن مردان به کشورهایشان، سر از آذربایجان و چچن درآوردهاند.
وی افزود پیدا کردن رد آنها و اثبات عضویت آنها در جامعهٔ ایزدیان و ربوده یا قاچاق شدن بهدست این گروه کار پرچالشی بوده است.
«چشمها به جاده»
با گذشت سالها از شکست منطقهای داعش در عراق، تلفات برجایمانده از این گروه تروریستی و خلافت خودخواندهٔ آن هنوز به پایان نرسیده است.
طبق اعلام سازمان ملل متحد، بیش از ۲۰۰٫۰۰۰ ایزدی هنوز آوارهاند، که بیشتر آنها در شرایط پرچالشی در اردوگاههای استان دهوک واقع در شمال عراق زندگی میکنند.
سنجار در آبان ۱۳۹۴ از چنگال داعش آزاد شد، اما وخامت مشکلات مانع از بازگشت این افراد به سنجار شده است.
در سنجار هنوز گورهای دستهجمعی کشف میشود و سازمان بینالمللی مهاجرت میگوید بیش از ۲۷۰۰ ایزدی هنوز مفقودالاثرند.
بعضی از آنها هنوز در اسارت داعش هستند و «مکان عدهای دیگر نامعلوم است».
زمانی که داعش سنجار را به تصرف خود درآورد، خانمی به نام بهار الیاس را از همسرش جاسم و پسرشان احمد جدا کردند؛ زمانی که این خانواده ربوده شدند، احمد هنوز ۱۹ سال نداشت.
بستگان این خانواده ۲۲٫۰۰۰ دلار به واسطهها دادند تا از آزادی خانم الیاس و سه خواهر کوچکترش مطمئن شوند.
این خانم ۴۰ ساله که اکنون در یک اردوگاه آوارگان نزدیک شاریا زندگی میکند گفت با «چشمهای دوختهشده به جاده» امید دارد همسر و پسرش برگردند.
او خواستار مساعدتهای بینالمللی شد تا «در پیدا کردن ردی از خانوادههایمان به ما کمک کنند تا بفهمیم زندهاند یا مرده».
وی افزود آگاهی از سرنوشت آنها باعث «رهایی از این رنج» میشود.
«هیچ چیز در سنجار نمانده است»
حسین قائدی، مدیر یک ادارهٔ عمومی در اقلیم خودمختار کردستان عراق که در زمینهٔ نجات ایزدیان ربودهشده فعالیت دارد، گفت داعش ۶۴۱۷ ایزدی را از سنجار ربوده است.
بیش از ۳۵۰۰ تن از این افراد در عراق یا سوریه و ترکیه نجات یافتهاند.
او برآورد کرد که ۲۸۵۵ ایزدی هنوز مفقودالاثرند و گفت اعضای تیمش به طرز خستگیناپذیری برای «گردآوری اطلاعات موجود و آزاد کردن همهٔ افراد ربودهشده» تلاش میکند.
هیام ۱۷ ساله بود که روز ۱۲ مرداد ۱۳۹۳ بههمراه والدین و پنج خواهر و دو برادرش بهدست داعش ربوده شد.
این خانم اکنون در شاریه زندگی میکند و پس از سفر به آنسوی این سرزمین که زمانی تحت سلطهٔ گروه افراطگرای داعش بود، توانسته است زندگیاش را از نو بسازد.
او در یکی از زندانهای داعش با خانم ایزدی دیگری بهنام لیلا آشنا شد. در اردیبهشت ۱۳۹۴، هیام به یک مرد سوری و لیلا به یک مرد عراقی فروخته شد.
چهار ماه بعد، هیام به مردی از داغستان داده شد اما پس از یک سال و نیم اسارت، از مهلکه گریخت و خود را به عراق رساند.
او از آن زمان با مروان، برادر لیلا، ازدواج کرده است و این زوج و دو فرزندشان درخواست پناهندگی در استرالیا دادهاند؛ خانوادهٔ هیام در آنجا منتظرشان هستند.
او واژهٔ «آزادی» (حریه) را روی مچ دستش خالکوبی کرده و قصدی برای بازگشت به وطنش ندارد.
او با اشاره به اینکه دیگر خانواده و دوستی آنجا ندارد، گفت: «هیچ چیز در سنجار منتظر ما نیست».
«بعضیها کشته شدند، بعضی دیگر هنوز اسیر داعش هستند و عدهای دیگر هم مهاجرت کردهاند. همه چیز عوض شده است.»