ارتش ایالات متحده در زمانهای که اضطراب و ناامنی در سراسر جهان بالا گرفته همچنان مجموعۀ وسیعی از توانمندیهای سوخترسانی به هواپیماهایش را حفظ میکند و به نیروی هوایی خود این قابلیت بینظیر را میدهد که به هر جا که تهدیدی وجود داشته باشد حمله کند.
برآورد میشود که نیروی هوایی ایالات متحده بین ٤٥۰ تا ٥۰۰ هواپیمای سوخترسان اختصاصی داشته باشد. این در حالی است که این نیرو و تفنگداران دریایی ایالات متحده میتوانند صدها هواپیمای دیگر مانند هواپیماهای سی-١٣۰، برخی هلیکوپترها و جتهای جنگنده اف-١٨ را اعزام کنند که مجهز به مخازن «کمکی» بهمنظور گسترش چشمگیر چنین قابلیتی هستند.
پکن که بزرگترین نیروی مسلح جهان را از نظر تعداد پرسنل نظامی فعال دارد، به هیچ عنوان از توانایی سوختگیری ارتش ایالات متحده برخوردار نیست؛ بهطوری که بهگفتۀ برخی از ناظران، ایالات متحده تقریباً ٨۰% هواپیماهای سوخترسانی نظامی جهان را در اختیار دارد.
بنا به گزارش مؤسسۀ هادسون در سال ١٤۰۰ با عنوان «سوخترسانی هوایی تابآور: حفاظت از قدرت دسترسی ارتش ایالات متحده به سراسر جهان»: «توانایی ارتش ایالات متحده برای قدرتنمایی سریع در فواصل بین قارهها و حفظ قدرت عملیات در مقیاس صحنههای جنگ، یکی از مهمترین مزایای آن محسوب میشود».
این گزارش در ادامه میگوید: «مسلماً سوخترسانی هوایی مهمترین عامل این توانایی منحصربهفرد آمریکا است.»
آنچه ارتش ایالات متحده را از سایر قدرتهای جهانی متمایز میکند، توانایی آن در زمینۀ سوختگیری هواپیماهایش چه به صورت یکجانبه و چه با هماهنگی با کشورهای شریک است.
بنا بهگفتۀ ستاد تحرک هوایی، هواپیمای کیسی-٤٦ پگاسوس میتواند بهطور قابلتوجهی به حدود ٩٧% از هواپیماهایی که در طول مأموریتهای ستاد حملونقل ایالات متحده پرواز میکنند، سوخترسانی کند.
پگاسوس قادر به سوخترسانی به هواپیماهای بزرگی مانند بی-٥٢ استراتوفورترس و سی-١٧ گلابمستر و همچنین هواپیماهای کوچکتر مانند جتهای جنگنده اف-١٦ است.
ژنرال مایک مینیهان، فرمانده ستاد تحرک هوایی، استقرار هواپیماهای کیسی-٤٦ ای پگاسوس ارتقایافته در سراسر جهان بهمنظور پاسخگویی به وظایف ستاد رزمی را تأیید کرد. اجرای این برنامه از روز ٢٣ شهریورماه آغاز شد.
مینیهان گفت: «ما آمادهایم تا بیدرنگ از این هواپیما در سطح جهان و در هر نبردی استفاده کنیم.»
در آن زمان کیسی-٤٦ ای بهتازگی تمرین مفهوم بهکارگیری را در منطقۀ عملیاتی ستاد مرکزی ایالات متحده (سنتکام) پشت سر گذاشته بود. این منطقه شامل خاورمیانه و آسیای مرکزی است.
این هواپیما در حین انجام وظایف واقعی بهمنظور پشتیبانی از عملیات رزمی و بهعنوان مکمل سایر هواپیماهای سوخترسان در صحنه مورد ارزیابی قرار گرفت.
آماده و گوش بهزنگ
بهگفتۀ کارشناسان نظامی، هواپیماهای سوخترسان ایالات متحده در سراسر جهان مستقر هستند و میتوانند بهسرعت از مأموریتهای جهانی و منطقهای ایالات متحده و همچنین تقریباً از هر شریک منطقهای پشتیبانی کنند.
مأموریتهای کنونی در دست انجام در سراسر جهان چنین قابلیتی را به نمایش میگذارد.
بهعنوان نمونه، در اوایل این ماه دو هواپیمای بی-٥٢ اچ استراتوفورترس از ایالت لوئیزیانا در ایالات متحده به منطقۀ سنتکام پرواز کردند و در طول مسیر هماهنگیهایی را با ١٣ نیروی هوایی کشورهای شریک انجام دادند.
سوختگیری هواپیماهای بی-٥٢ مذکور طی مأموریت چندساعتۀ خود توسط هواپیماهای مستقر در پایگاههای منطقه در چندین نقطه به تصویر کشیده شد.
نمونۀ دیگر، یک تمرین آموزشی گسترده به رهبری ایالات متحده در شهریورماه بود.
این تمرین نظامی که جزئی از مجموعۀ بهکارگیری چابک نیروی رزمی (ACE) است، بر استقرار سریع هواپیماها و سایر نیروها در مناطق مختلف و انجام عملیات پایدار با استفاده از شبکههای پایگاههای هوایی مستقر و مستحکم، تجهیزات مستقرشدۀ قبلی و ترابری هوایی متمرکز بود.
سوختگیری هوایی یکی از اجزای کلیدی این تمرین نظامی بود، چراکه دامنۀ استقرار یگانهای شرکتکننده در منطقهای بین مصر تا قزاقستان را دربر میگرفت.
قدرتنمایی
چنین قابلیتی ایالات متحده و متحدانش را قادر میسازد تا در مناطق استراتژیک کلیدی، از جمله دریای عرب دست به قدرتنمایی بزنند و با تهدیدات مقابله کنند. دریای عرب آبراهی است که تمام کشتیهای ایرانی برای رسیدن به بنادر جهان باید از آن عبور کنند و حلقهای کلیدی در «رشته مروارید چین» محسوب میشود.
ایران از مدتها پیش تهدید کرده است که در صورت وقوع جنگ، تنگۀ هرمز را - که خلیج فارس را به خلیج عمان و دریای عرب متصل میکند - میبندد و به کشتیهای تجاری حمله میکند.
در همین حال، در سالهای اخیر، اقدامات عظیم زیرساختی چین برای متصل کردن سرزمین اصلی خود به شاخ آفریقا از طریق شبکهای از تأسیسات نظامی و تجاری نگرانیهایی را ایجاد کرده است.
خطوط دریایی این کشور از گلوگاههای اصلی دریایی از جمله تنگۀ بابالمندب در ورودی دریای سرخ؛. تنگۀ مالاکا، بین اقیانوس هند و اقیانوس آرام؛ تنگۀ هرمز در ورودی خلیج فارس؛ و تنگۀ لومبوک، بین جزایر بالی و اندونزی عبور میکنند.
برنامۀ زیرساختهای جهانی پکن که به طرح کمربند و جاده (BRI) یا یک کمربند، یک جاده (OBOR) معروف است، همچنان در داخل این کشور ادامه دارد و دامنۀ آن به سایر بخشهای خاورمیانه، آسیای مرکزی و آفریقا میرسد.
منتقدان هشدار میدهند که پروژههای بهظاهر تجاری چین هدفی دوگانه را دنبال میکنند و به ارتش بهسرعت در حال رشد این کشور اجازه میدهند دامنۀ نفوذ خود را گسترش دهد.
حوزۀ دسترسی ایالات متحده، آسیای مرکزی را نیز دربر میگیرد که خود با افزایش تنشها دست به گریبان است.
در دوران ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین، روسیه بهمنظور حفظ نفوذ خود در جایی که زمانی «حیاط خلوتش» بود، تهدیدهایی را در آسیای مرکزی ایجاد میکند که پیش از این وجود خارجی نداشت و از اتحادهای نظامی و اقتصادی با کشورهای شوروی سابق برای مهار آنها بهره میگیرد.
اما کرملین در اثر تهاجم ناموفق خود به اوکراین، اکنون با منطقهای مواجه شده است که مشتاق است از روسیه فاصله بگیرد و متحدان تازهای بیابد. همین مسئله موجب افزایش تنشها میشود.