با گذشت دو سال از مرگ یک فرمانده توانمند ایرانی، تهران همچنان در حال تهدید و بی ثبات کردن منطقه است.
رهبران ایران بلافاصله پس از حمله ایالات متحده که به کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در بغداد در روز ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ انجامید، خواستار انتقام گیری شدند.
علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، و حسن روحانی، رئیسجمهوری وقت، درباره «انتقام سخت» هشدار دادند.
دیگر مقامات ایران نیز تهدیدهایی را علیه ایالات متحده ابراز کردند، اما مرگبارترین واکنش ایران، قتل عام غیرنظامیان بی گناه از سراسر جهان بود. نیروهای نظامی ایران روز ۱۸ دی ماه ۱۳۹۸ پرواز ۷۵۲ خطوط هوایی بین المللی اوکراین را هنگام بلند شدن از تهران سرنگون کردند و همه ۱۷۶ مسافر و خدمه آن را کشتند.
روحانی چند روز بعد انهدام این هواپیمای مسافربری با دو موشک را یک «اشتباه فاجعهبار» خواند.
با این حال، جنگ طلبی رژیم ایران در قبال همسایگانش همچنان ادامه دارد.
رژیم ایران در ماه های تیر و مرداد به ترتیب اقدام به حمله مرگبار پهپادی به نفتکش ام تی مرسر استریت و ربودن یک تانکر ویژه حمل آسفالت و قیر به نام «آسفالت پرنسس» کرد. نخستین حمله در نزدیکی بندر فجیره و حمله دوم در دریای عمان روی داد.
این تجاوزگری نسبت به کشتیرانی در نزدیکی ایران تمام تجارت جهانی را به خطر می اندازد؛ چرا که تنگه هرمز در زمینه تأمین انرژی جهانی از اهمیت حیاتی برخوردار است و روزانه حدود یک سوم نفت دریایی جهان از آن عبور می کند.
تدابیر اتخاذ شده توسط ایالات متحده و متحدانش حفظ نظم عمومی در تنگه هرمز و آمادگی برای شرایط اضطراری در دریای عرب را در بر می گیرد.
موشک های ایران
رژیم ایران که سرگرم برنامه هسته ای خود است - برنامه ای که میتواند از موشک ها برای حمل کلاهک هایش بهره ببرد - حتی در شرایطی که مردم ایران بیشتر و بیشتر در گرداب فقر فرو می روند، سرمایه های گرانبهایی را صرف این برنامه ها کرده است.
رژیم در دی ماه ۱۳۹۹ با اتخاذ تمهیدات فوق محرمانه از یک پایگاه موشکی در نقطه ای در خلیج فارس پرده برداری کرد. این اقدام بخشی از تمرکز چند دهه ای رژیم بر موشک ها و فناوری هسته ای است. هیچ خبرنگار یا فردی از آحاد جامعه اجازه نداشت در این مراسم محرمانه شرکت کند.
سپاه نیوز، رسانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، روز ۱۹ دی ۱۳۹۹ به نقل از حسین سلامی، فرمانده سپاه، گفت که پایگاه موشکی سپاه «یکی از مجموعه های متعدد تجهیزات ذخیرهسازی موشک های راهبردی نیروی دریایی سپاه» را در خود جای داده است.
افزون بر این، یک پایگاه موشکی سپاه در ۳۵ کیلومتری غرب خرم آباد که به ندرت به آن اشاره شده است، به همان اندازه محرمانه عمل می کند.
پایگاه موشکی امام علی یکی از دو پایگاه و سیلوی موشکی ایران است که به نظر می رسد از فضای کافی برای نگهداری موشک های بالستیک میانبرد شهاب-۳ برخوردار باشد. برد این موشک ها تقریباً ۱۳۰۰ کیلومتر است.
اما ارتش ایالات متحده توانمندی هایی دارد که در صورت صدور فرمان حمله به پایگاه های دور، خطر بالقوهای را که متوجه پرسنل آمریکایی است کاهش می دهد.
سامانه موشک های تاکتیکی ارتش ایالات متحده (آتاکمس) اگر از کشورهای نزدیک مانند عراق و کویت شلیک شود، می تواند به خاک ایران برسد.
اگر نیروهای آمریکا و سامانه های سیار آتاکمس در منطقه اطراف بصره واقع در جنوب عراق مستقر شوند، به خوبی در تیررس خرمآباد قرار می گیرند.
ایجاد هرج و مرج منطقه ای، نادیده گرفتن مشکلات داخلی
طی دو سالی که از مرگ سلیمانی می گذرد، رژیم ایران و نیروهای نیابتیش دست از ایجاد مشکل در منطقه برنداشته اند. ماجراجوییهای پرهزینه خارجی، حتی در شرایطی که جمعیت ایران در فقر فرو رفته است، ادامه دارد.
احزاب مورد حمایت ایران حاضر نشده اند شکست های سنگین خود در انتخابات آبان گذشته عراق را بپذیرند . آنها در لبنان نیز از اجرا شدن اصلاحات سیاسی و اقتصادی به شدت ضروری جلوگیری کرده اند.
حوثی های تحت حمایت ایران حتی با وجود وخیم تر شدن فاجعه انسانی در یمن در این کشور جنگ به راه انداخته اند.
در همین حال، ایران همچنان به مبارزه شکست خورده با روسیه برای نفوذ در سوریه و کنترل منابع طبیعی آن کشور ادامه می دهد و این در حالی است که هر دو متحد بشار اسد نسبت به رنج مردم سوریه بی تفاوت هستند.
اما در حالی که رژیم جمهوری اسلامی کشورهای ضعیف تر را دچار فلاکت و ویرانی کرده است، وضعیت در ایران -- چه برای ایرانیان عادی و چه برای رهبران کشور -- هم به هیچ وجه مطلوب نیست.
رژیم شیره اقتصاد ایران را می کشد و بر تأمین مالی نیروهای نیابتی خارجی، سپاه، و ارتش عادی پافشاری می کند. در حالی که درآمد حدوداً ۲۶۶ دلار در ماه «فقر مطلق» محسوب می شود، تقریباً نیمی از ایرانیان در این شرایط به سر می برند.
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، حدود ۶۰ درصد از مردم ایران زیر خط فقر زندگی می کنند.
همه اینها در شرایطی روی می دهد که سرلشکر اسماعیل قاآنی جایگزین ضعیفی برای سلیمانی است. قاآنی که اکنون به مدت دو سال است که مسئولیت فرماندهی نیروی قدس سپاه را برعهده دارد و زبان عربی هم نمی داند، قادر نبوده صفآرایی نیروهای نیابتی خاورمیانه را به شیوه ای که سلیمانی می کرد، انجام دهد.
حاتم الفلاحی، کارشناس نظامی عراق، در آبان ماه به المشارق گفت، آشکارترین شاخص، در میان بسیاری از شاخص های شکست قاآنی، «سست شدن کنترل ایران بر همپیمانان سنتی آن در عراق» است.
الفلاحی گفت، قاآنی هنوز نتوانسته است در جریان سفرهای مخفیانه اش به بغداد بر شبه نظامیان اعمال قدرت کند؛ شبه نظامیانی که «اطاعت نکردن مطلق» از دستورات را آغاز کرده و در مورد جزئیات -- به ویژه زمانی که بر منافع آنها تأثیر بگذارد -- زبان به اعتراض گشوده اند.
رژیم ایران دو سال پس از مرگ سلیمانی، گویی با واکنشی غیرارادی، مرگ و فاجعه را بر منطقه مستولی کرده است. با این حال، هیچکس نمی تواند بگوید که منافع راهبردی رژیم در این مدت پیشرفتی داشته است.