بهگفتۀ کارشناسان، تضعیف نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همچنان مهمترین پیامد مرگ قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین این نیرو، محسوب میشود؛ او در دیماه ۱۳۹۹ طی حملۀ هوایی ایالات متحده کشته شد.
قدرت و نفوذ نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که عملیاتهای خارجی ایران را هدایت میکند و زمانی مایۀ رعب و وحشت خیلیها بود تحت فرماندهی سردار اسماعیل قاآنی، جانشین سلیمانی، دچار تزلزل شده است.
ساسان تمغا، تحلیلگر مسائل اطلاعاتی، به المشارق گفت پس از سلیمانی، تهران نه میتواند نیروی قدس را بازسازی کند و نه آن را تقویت کند.
تمغا گفت جانشین سلیمانی از زمان خاتمۀ جنگ ایران و عراق وقت خود را صرف عملیاتهای مرز ایران با افغانستان و پاکستان کرده است و بنابراین، تجربۀ او به همان مناطق محدود میشود.
آشنایی مختصر قاآنی با حیطۀ نفوذ نیروی قدس در خاورمیانه به سوریه محدود میشود و آن هم بیشتر بهواسطۀ نقش او در تشکیل لشکر فاطمیون با بهرهگیری از پناهجویان افغان ساکن ایران حاصل شده است.
این گروه نیابتی برای جنگ در کنار رژیم سوریه به این کشور اعزام شده است.
فقدان دستاورد چشمگیر
تمغا گفت انتخاب قاآنی، که خود زیر نظر مستقیم سلیمانی خدمت کرده، بهعنوان جانشین او نشان میدهد که رژیم ایران قصد ادامۀ همان مسیر را داشته است.
اما تفاوتهای بنیادین این دو چنین نیتی را خنثی کرده است.
وی افزود رژیم ایران در تبلیغات خود دم از «پیروزیهای جدید» نیروی قدس سپاه پاسداران میزند، اما همه به خوبی میدانند که مرگ سلیمانی پایههای رژیم را لرزانده است.
گرچه سیاستهای کلی رژیم از زمان مرگ سلیمانی تغییری نکرده است، جانشین او نتوانسته در همان مسیر اعمال رهبری و نفوذ سلیمانی پیش برود.
فرامرز ایرانی، تحلیلگر مسائل سیاسی از کرمان، گفت قاآنی نتوانسته از مزیت کامل ارتباطاتی که سلیمانی ایجاد کرده بهرهمند شود.
ایرانی گفت او طی سه سالی که زمامدار نیروی قدس بوده هیچ دستاورد چشمگیر یا موفقیت واقعی نداشته است. از سوی دیگر، او فاقد توانایی سلیمانی برای ایجاد ارتباطات در منطقه است.
او گفت: «سلیمانی شخصیتهای منطقه و خصوصاً عراقیها را بهخوبی میشناخت. او با بیشتر گروههای افراطگرا، هم شیعه و هم سنی، ارتباط داشت و به مرور زمان بین آنها اعتبار کسب کرده بود».
وی خاطرنشان کرد: «سلیمانی توانست روی این گروهها تأثیر بگذارد. البته این نفوذ بهدلیل همکاری طولانی با آنها بود.»
«قاآنی اصلاً چنین سابقهای ندارد.»
افزایش شکافها
هیچیک از سفرهای قاآنی به بغداد طی دو سال گذشته از دیدگاه ناظران موفقیتی در پی نداشته است.
قاآنی در سفر زمستان سال گذشته به عراق، و همچنین در سفر «مخفیانهای» که خردادماه به بغداد داشت، نتوانست گروههای شبهنظامی نیابتی را متقاعد کند که دست از شلیک موشک به پایگاههای ارتش عراق بردارند.
همچنین، او نتوانست گروههای شبهنظامی شیعه در عراق را متحد کند یا آنها را متقاعد کند که نگرش خود را نسبت به دولت عراق تغییر بدهند.
بسیاری از کارشناسان میگویند گروههای شبهنظامی مانند سیدالشهدا، عصائب اهلالحق، کتائب حزبالله و گروههای شبهنظامی وابسته آن طی یک سال گذشته از دستورهای نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیروی نکردهاند.
شکافها بین این گروهها افزایش یافته و در درازمدت ممکن است در سلطۀ نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تأثیر بگذارد.
ناظران میگویند نیروهای مخالف جمهوری اسلامی باید با بهرهگیری از این فرصت، تضعیف نیروی قدس سپاه پاسداران را تحلیل کنند.
با اینکه بخش زیادی از تبلیغات ایران بر توانمندیهای قاآنی متمرکز است، تعدادی از مقامهای رژیم آشکارا به این نتیجه رسیدهاند که او نمیتواند بر چالشهای کنونی فائق آید.
تمغا گفت غرب نباید با اطمینان به این دلخوش باشد که تجدید قوای نیروی قدس ممکن نیست.
او گفت: «غرب باید از موضع قدرت با جمهوری اسلامی برخورد کند چون تنها منطقی است که مقامهای رژیم ایران میفهمند».
تمغا افزود: «اگر کوچکترین ضعفی در برابر جمهوری اسلامی نشان داده شود، رژیم از آن برای تقویت موضع خود سوءاستفاده میکند».