هرات -- علیرغم هشدارها در خصوص فاجعه انسانی قریبالوقوع در افغانستان، رژیم ایران روند اخراج پناهندگان افغان از ایران را سرعت بخشیده است.
رژیم ایران هر روز ۴ هزار تا ۵ هزار پناهنده افغان را اخراج میکند و ۱ هزار و۷۰۰ تا ۲ هزار نفر از آنها را از طریق مرز اسلام قلعه در هرات و ۲ هزار تا ۲ هزار و ۵۰۰ نفرشان را از طریق ولایت نیمروز به این کشور بازمیگرداند.
طبق آمار سازمان بینالمللی مهاجرت، از میان حدود ۵۰۰ هزار پناهنده افغان که از زمان سقوط دولت قبلی در مردادماه از ایران به کشورشان برگشتهاند، تقریباً ۴۰۰ هزار نفرشان به اجبار اخراج شدهاند.
عبدالله حیدری، ۲۹ ساله از ولایت سرپل، به سلام تایمز گفت نیروهای ایرانی او و همسر و دو فرزندش را به اجبار از ایران اخراج کردهاند.
حیدری روز پنجشنبه (۲۵ آذر) در اردوگاه پناهندگان سازمان ملل متحد در هرات گفت مأموران ایرانی برای اخراج او و خانوادهاش از دیوارهای خانه آنان در حاشیه تهران بالا رفتهاند.
حیدری هشت ماه پیش به ایران رفته بود تا به عنوان کارگر ساختمانی در آنجا مشغول کار شود.
او گفت نیروهای نظامی ایران او و خانوادهاش را وادار کردهاند تا تمام وسایل خانه خودشان را همان جا رها کنند و حتی به آنها اجازه ندادهاند که لباسهای زمستانیشان را بردارند.
وی افزود: «نیروهای ایرانی ما افغان ها را اذیت میکردند ... و پولمان را میگرفتند.»
حیدری گفت: «من خیلی نگران زندگی در افغانستان هستم. هیچ کاری نیست. نمیدانم چه کار کنم.»
وی افزود: «افغانستان دیگر مثل قبل نیست و هیچ کاری پیدا نمیشود. خیلی نگران کار پیدا کردن هستم و میترسم دو بچهام را به خاطر فقر و بیکاری از دست بدهم.»
بعضی از خانوادههای درمانده افغان طی چهار ماه گذشته دخترانشان را برای پرداخت بدهی فروختهاند.
ترس از گرسنگی و بیکاری
کسانی که از ایران اخراج شدهاند اکنون در افغانستان با بیکاری و گرسنگی مواجهند.
فاضل احمد، ۴۵ ساله از اهالی منطقه پرچمن در ولایت فراه، ۲۵ آذر گفت او و هشت عضو خانوادهاش چیزی برای خوردن ندارند.
احمد گفت ۱۰ هزار افغانی (۹۷ دلار) از اقوامش قرض گرفت تا برای کار در ایران سفر کند اما نیروهای نظامی ایران او را دستگیر و اخراج کردهاند.
او از داخل اردوگاه پناهندگان سازمان ملل در هرات گفت: «میخواستم به ایران بروم تا کار کنم و خرجی زن و بچههایم را دربیاورم، اما سربازهای ایرانی همه پولم را گرفتند و مرا با جیب خالی به افغانستان اخراج کردند.»
وی افزود: «در افغانستان هیچ کاری پیدا نمیشود و کسی نیست که به ما کمک کند. در خانه روغن، آرد و برنج نداریم ... هیچ پولی ندارم که برای خانوادهام خوراکی تهیه کنم.»
او گفت: «[هر روز] با دست خالی به خانه برمیگردم» و افزود نمیداند چطور با فرزندان گرسنهاش روبرو شود.
محمد طاهر، از اهالی ولایت جوزجان که پناهنده دیگری در این اردوگاه است، گفت دولت ایران به جای اینکه در این شرایط دشوار سرپناهی برای افغان های درمانده فراهم کند پولشان را میگیرد و آنها را به افغانستان اخراج میکند.
وی افزود: «ایران یک کشور مسلمان است ولی دست کمک به سوی ما دراز نمیکند در حالی که کشورهای غیرمسلمان دارند به ما کمک میکنند.»
طاهر گفت مسئولین ایرانی نه تنها پناهندگان افغان را اخراج میکنند بلکه آنها را شکنجه نیز میکنند.
او گفت: «۲۰ روز پیش مجبور شدم به خاطر فقر و بیکاری به ایران بروم. اما سربازهای ایرانی میانه راه مرا دستگیر کردند و به افغانستان برگرداندند.»
او گفت: «هیچ کاری در افغانستان پیدا نمیشود و دولت هم هیچ کمکی نمیکند.»
«وقتی به ولایتم برگردم هیچ امیدی به زندگی ندارم و نمیدانم چه بر سر من و خانوادهام خواهد آمد.»
تداوم شکنجه و بدرفتاری
آنچه مزید بر علت شده این است که پناهندگان افغان که اخیراً از ایران اخراج شدهاند روایتهای دردناکی از بدرفتاری مسئولین ایرانی تعریف میکنند.
جلالالدین، از اهالی ولایت بدخشان، ۲۵ آذر در اردوگاه پناهندگان سازمان ملل متحد در هرات گفت سربازان ایرانی با او و دیگر پناهندگان افغان بدرفتاری کردهاند.
او گفت: «رفتار سربازهای ایرانی انسانیت را زیر سؤال میبرد. هیچ انسانی این میزان خشونت را که سربازهای ایرانی نسبت به افغان ها روا میدارند علیه انسان دیگری روا نمیدارد.»
جلالالدین گفت: «ما ۳۵ نفر بودیم که در یک اتاق سرد و کوچک بدون فرش چپانده شده بودیم. مطمئن نبودم بتوانیم شب را صبح کنیم.»
او گفت: «آنها هیچ چیزی برای خوردن به ما ندادند و هیچ کس به دلیل سرما تا صبح خوابش نبرد.»
غلام رسول، از اهالی منطقه شیندند در هرات که اخیراً از ایران اخراج شده است، گفت رفتار نیروهای نظامی ایران با پناهندگان افغان غیرانسانی است -- آنها علاوه بر کتک زدن و شکنجه، همه پولشان را هم میگیرند.
وی افزود: «سربازهای ایرانی شبها در هوای سرد رویمان آب سرد میریختند.»
او گفت: «سربازهای ایرانی مرتب به ما شلاق و لگد میزدند.»
رسول گفت ترجیح میدهد در افغانستان از گرسنگی بمیرد تا اینکه به ایران برود و بلاهایی را که مسئولین ایرانی بر سرشان میآورند تحمل کند.