تحلیلگران به المشارق گفتند که با گذشت بیش از ۴۰ سال از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، که رژیم کنونی ایران را روی کار آورد، مردم این کشور هنوز تغییرات مثتبی که به آنها وعده داده شده بود را ندیدند.
آنها گفتند که ایران امروز منزوی و فقیر است و این گواه سیاستهای داخلی شکست خورده و پارتیبازی است که در نتیجه آن یک قشر کامل از مردم از نزدیکی خود به رژیم یا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهره میبرند.
در شرایط کنونی، که ایران شاهد اعتراضات علیه وضعیت اقتصادی است، بسیاری از ایرانیان نسبت به دوران قبل از انقلاب ۱۳۵۷ و آزادیهای فردی بیشتر، وضعیت اقتصادی مناسب، ثبات داخلی، و روابط خارجی خوب آن زمان، حس نوستالژی دارند.
سوران بلانی، یک پژوهشگر ایرانی مخالف حکومت که مقیم اتریش است، به المشارق گفت که او نخستین روزهای پس از ورود روحالله خمینی، رهبر سابق ایران، از پاریس به تهران را به یاد میآورد.
بلانی گفت: «وقتی مردم به دکترین ولایت فقیه اختیار دادند تا همه امور زندگیشان، از جمله اقتصاد، سیاست، امنیت، و جامعه را مدیریت کند، همه چیز رو به زوال گذاشت.»
او گفت: «قوانین و احکام اسلامی برای محدود کردن آزادیهای فردی صادر شد.» او اشاره کرد که «این گونه قوانین سختگیرانه سبب ایجاد درگیری شد» و حتی موجب اعدام دگراندیشانی شد که با سیاستهای سرکوبگرانه و دیکتاتوری رژیم مخالف بودند.
«اقتصاد مقاومتی»
بلانی گفت که علی خامنهای، رهبر کنونی جمهوری اسلامی، اخیرا شعار «اقتصاد مقاومتی» را برای توصیف تلاش ایران جهت تحمل کردن و دور زدن تحریمهای بینالمللی اعمال شده بر آن، ابداع کرده است.
او اشاره کرد: «اما واقعیت این است که این تنها مردم عادی هستند که سختیهای تحریمهای جهانی را متحمل میشوند.» وی افزود: «آنها که به رژیم وابستهاند و از سیاستهای آن دفاع میکنند، ثروتاندوزی کرده و از موقعیت خود بهرهمند میشوند.»
در همین حال، «مردم عادی در ورطه فقر فرو رفتهاند.»
بلانی گفت: «ایران هم اکنون در بدترین بحران اقتصادی خود به سر میبرد؛ بحرانی که میتواند نشانه آغاز یک فروپاشی اقتصادی باشد، چرا که این رژیم هنوز نتوانسته است برای فساد، بیکاری، و فقر گسترده راه حلی بیابد.»
بهزاد صفاری، عضو شورای ملی مقاومت ایران، به المشارق گفت: «رژیم آشکارا به تقلا افتاده و مردم ایران هزینه سیاستهای غیرمسئولانه آن را میپردازند.»
صفاری گفت: «این رژیم سراسر جهان را کلافه کرده است و انتظار دارد که از طریق حمایت از خشونت و پشتیبانی از شبهنظامیان وابسته به خود، بتواند جایگاه جهانیاش را ارتقاء بخشد.»
وی افزود: «وضعیت برای مردمی که اکنون در حسرت گذشته هستند و از آن با شور و شوق یاد میکنند، رو به وخامت میرود.» او یادآور شد که نسلهای جدید ایرانیان کاملا آگاهند که هم نسلان آنها در کشورهای دیگر از فرصتهای بهتری برخوردارند.
«رژیم ثروت و منابع انرژی ایران را از بین برده است.»
او افزود که رژیم منابع ایران را غارت کرده «تا تحت عنوان صدور انقلاب، که اساسا هیچ دستاوردی برای ایرانیان نداشته است، به تهدید دیگران و خصومت با جهان بپردازد.»
«ناتوان در احیای اقتصاد»
احمد الحمدانی، پژوهشگر امور خاورمیانه، به المشارق گفت که رژیم، که با مجموعهای از تحریمهای ایالات متحده روبهرو است، «قادر به احیای قابلیتهای اقتصادی خود نیست» و فقط این موضوع را انکار میکند.
او گفت: «روحانیون حاکم، از سپاه پاسداران برای محافظت از خودشان استفاده میکنند و هر که از میان مردم با آنها مخالفت کند یا صدایش را بلند کند، سرکوب میکنند.»
الحمدانی اشاره کرد: «حتی در درون ارتش فرماندهان و افسرانی هستند که از این رژیم، سیاستهای آن، و جانبداری شدید آن از سپاه پاسداران، ناراضی هستند.»
او گفت: «ایران بین سالهای ۱۹۶۳ تا ۱۹۷۹ از لحاظ تولید ناخالص داخلی، درآمد سرانه، مراقبتهای بهداشتی، سطح آموزشی، آزادیهای فردی، هنر، فرهنگ، و گردشگری به طور کلی در رده بالایی در خاورمیانه و آسیا قرار داشت.»
وی گفت: «اما اکنون اصلا قابل مقایسه نیست،» چرا که ایران نه تنها جایگاهش را از دست داده است، بلکه دیگر اصلا در این ردهبندی جایی ندارد.
او گفت که مقصر این امر «قطعا نه مردم، بلکه رژیم است.»
او پرسید: «آیا رژیم خواهد توانست جاهطلبیهای توسعهطلبانهاش را کنار گذاشته و اجازه دهد که کشورهای منطقه بدون مداخله [ایران] در صلح زندگی کنند؟»
«آیا رژیم میتواند به جای ایجاد شبهنظامیان و فرستادن اسلحه به خارج از کشور، خود را به اصلاح کمبودهای داخلی متعهد کرده و منابع مالی را به ساخت مدرسه، بیمارستان، خیابان، و پل برای مردم ایران اختصاص دهد؟»
امینه اکبر، یک ایرانی مقیم ترکیه، به المشارق گفت: «مردم ایران از تبهکاریهای رژیم خسته شدهاند و تنها نگرانی آنها این است که بتوانند پول کافی برای خرید غذا به دست آورند و بتوانند رفاه فرزندانشان را تأمین کنند.»
او گفت: «ما نمیدانیم چه قدر طول خواهد کشید تا آن که خامنهای رویای خود برای کنترل بر منطقه را رها کرده و به جای آن به رؤیای تأمین یک زندگی مناسب برای مردم ایران روی آورد. اما من فکر نمیکنم که چنین چیزی محتمل باشد.»