بیروت -- کنشگران و سیاستمداران می گویند، پیامدهای فاجعه باری که لبنان در نتیجه تصمیم حزب الله برای جنگیدن در سوریه و نقش آن حزب در ورشکست کردن کشور و منزوی کردن آن از جامعه بین المللی متحمل شده است، شهرت این گروه را برای همیشه خدشه دار کرده است.
آنها می گویند که به رغم هر گونه پیروزی نظامی که این حزب مورد حمایت ایران ممکن است در سوریه کسب کند، مداخله آن در این مناقشه سیاست خارجی لبنان را به شدت تضعیف می کند.
همزمان حزب الله در عرصه داخلی نیز نشان داده است که در زمینه مقابله با بحران های گوناگون لبنان تأثیرگذار نبوده و احترام بسیاری از حامیان خود را از دست داده است. در همین حال، مخالفان حزب الله نیز آن را در رابطه با بسیاری از مشکلات کشور مقصر می دانند.
آنتوان مراد، سردبیر رادیو لبنان آزاد، گفت: «ارزیابی های مختلفی از نقش حزب الله [در جنگ سوریه] ارائه شده است. برخی می گویند که این حزب موفق نبوده و برخی دیگر بر این باورند که این حزب در حفظ رژیم بشار اسد در قدرت کامیاب بوده است.»
او گفت: «حقایق، ناکامی آن حزب در عرصه های مختلف را ثابت می کند.»
او در توضیح گفت که حزب الله و ایران در اعمال اراده خود در زمینه ساختار اجتماعی-سیاسی سوریه دچار «شکست سیاسی» شده اند. او افزود که این امر به ویژه پس از ورود روسیه به جنگ در سال ۱۳۹۴ و بیرون راندن حزب الله از چندین منطقه سوریه بیش از پیش نمایان شده است.
او افزود که ناکامی های حزب الله «خسارت عظیم در زمینه منابع انسانی» را نیز شامل می شود. او در این رابطه به شمار بالای شیعیان لبنانی که در صفوف این گروه در میدان های جنگ سوریه کشته شده اند، اشاره کرد.
مراد گفت که این حزب همچنین اعتبارش را نزد «بخش های بزرگی از جمعیت مسیحی، اهل سنت، و شیعیان لبنان از دست داده است. آنها از شرایط دشوار مالی و محدودیت های مسافرتی اعمال شده به تنگ آمده اند. این محدودیت ها برای لبنانی هایی که در انتظار رفتن به خارج از کشور، از جمله کشورهای خلیج فارس، برای کار هستند، موانعی را به وجود آورده است.
«دولت در دولت»
مراد گفت که مخالفت عمومی فزاینده ای نسبت به حزب الله وجود دارد. وی افزود که برداشت عمومی نسبت به این حزب تغییر کرده است و بسیاری از کسانی که در اعتراضات مهر ماه ۱۳۹۸ نسبت به افول شرایط معیشتی و فساد شرکت کرده بودند، اکنون حزب الله را نشانه رفته اند.
برخی آن را به دلیل در اختیار داشتن اسلحه و مشارکت در فعالیت های فسادآمیز، قاچاق، و محروم کردن خزانه لبنان از دریافت میلیاردها دلار، حزب الله را با عنوان دولتی در دل دولت دیگر متهم کرده اند.
مراد گفت: «بخش گسترده ای از مردم لبنان حزب الله را مسئول ورشکستگی آن کشور طی مدت ۳۰ سال می دانند.»
وی افزود، همزمان با افزایش نفوذ حزب الله در داخل کشور، اعتبار آن حزب از دست رفته، نفوذ منطقه ای آن رو به زوال است، و سیاست های آن منجر به انزوای بین المللی لبنان شده است.
او گفت که این حزب «قادر به اعمال سلطه کامل بر لبنان نیست.»
امروز این حزب در موضع ضعف قرار دارد، احساس گناه می کند، و پس از ورشکسته کردن لبنان و تضعیف بنیادهای آن، در پی جبران این امر است.»
سمیر اسکاف، فعال سیاسی، به المشارق گفت که از آغاز این جنبش اعتراضی، تظاهرکنندگان شعار «همه آنها یعنی همه آنها» را سر داده اند و حزب الله هم یکی از «آنها» است.
وی گفت که این حزب بیشترین سهم را در به وجود آمدن بحران های لبنان بر عهده دارد؛ چرا که «از جهت اندازه و منابع بزرگترین و قدرتمندترین نیروی حاضر در صحنه است.»
اسکاف گفت که این جنبش اعتراضی «اعتمادش را به حزب الله و احزاب سیاسی که دولت را تضعیف کرده اند» از دست داده است.
او گفت که حزب الله به دلیل قدرت نظامی خود نقشی کلیدی را در این امر ایفا کرده است.
وی افزود: «[حزب الله] لبنان را بیش از پیش در محور ایران گرفتار کرده است.» او خاطرنشان کرد که انجام این کار موجب شده است که لبنان از سوی کشورهای همسایه عرب و خلیج فارس و همچنین از سوی جامعه بین المللی هزینه های کلانی را متحمل شود.
«یک وابسته سپاه پاسداران»
حسین عطایا، هماهنگ کننده «جنوبی ها برای آزادی»، می گوید که حزب الله «پیش از آن که یک حزب سیاسی باشد یک گروه شبه نظامی است.»
«این حزب یک گردان نظامی وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.»
وی گفت: «این حزب دستورها را از تهران، از فرماندهان سپاه در دمشق، و امروز از مشاور فرهنگی سفارت ایران در بیروت دریافت می کند. این بدان معناست که این حزب برای حل مشکلات لبنان صلاحیت ندارد.»
عطایا گفت که حزب الله باید از روند تصمیم گیری سیاسی حذف شود.
وی گفت: «افزون بر این، مشارکت حزب الله در جنگ سوریه در کنار رژیم [اسد] سبب تشدید مشکلات آن حزب در لبنان شده است؛ چرا که این باعث شده است شکاف میان حامیان انقلاب سوریه و مخالفان آن در لبنان افزایش پیدا کند.»
حزب الله در سوریه با متوسل شدن به بهانه های گوناگون مانند دفاع کردن از شهرهای مجاور مرزها، و پس از آن در درون سوریه، به بهانه حفاظت از مقبره زینب، از زیارتگاه های شیعیان، [یا «دفاع از حرم»] در مناطق روستایی دمشق جنگید.
عطایا گفت، اما «اکنون معلوم شده است که مشارکت حزب الله در جنگ، در واقع تصمیم ایران به منظور کمک به رژیم سوریه برای رویارویی با اکثریت مردم آن کشور بوده است.»
او گفت: «این، به جهان نشان داد که حزب الله در تصمیم گیری خود آزادی و استقلال ندارد و بیشتر تابع سپاه و ولایت فقیه است.
«شکست فجیع» حزب الله
عطایا گفت، اقدامات حزب الله در منطقه «منجر به انزوای لبنان در سطح کشورهای عربی و بین المللی شده و ثابت کرده است که دولت لبنان از قدرت تصمیم گیری مستقل در قلمرو خود برخوردار نیست.»
حزب الله با اجرای عملیات قاچاق از لبنان به سوریه و برعکس، با استفاده از گذرگاه های غیرقانونی که بر آنها تسلط نظامی و امنیتی دارد و از طریق آنها سوخت و مواد غذایی یارانه ای تأمین شده از خزانه لبنان را قاچاق می کند، اقتدار دولت را تضعیف می کند.
عطایا گفت که جنبش اعتراضی «در نتیجه ۳۰ سال حکومت رژیم فاسد که حزب الله شریک و محافظ آن بود، و طی چهار سال گذشته در همه عرصه های سیاسی و اقتصادی لبنان تصمیم گیرنده بود، به وجود آمد.»
«زمان ثابت کرده است که حزب الله در مدیریت لبنان با شکستی مفتضحانه رو به رو شده است.»
او گفت: «این حزب به رغم پیروزی نظامیش در سوریه حدود ۳۴۰۰ تن را که در صفوف آن کشته شده اند، از دست داده است.»
همزمان جهان عرب اکنون حزب الله را به عنوان «دشمن شماره یک در استفاده از لبنان به عنوان بستری برای خصومت علیه امت عرب» می بیند و با فرو رفتن بیشتر لبنان در بحران، محبوبیت این حزب در لبنان نیز کاهش یافته است.